«بیژن و منیژه»، «شهرآشوب»، «هزار و یک مکر»، «ورثه آمیزجعفر»، «وداع سبز» و «هفتخواب» از جمله آثار این هنرمند کرجی است. روستایی در زمینه فیلمنامهنویسی هم دستی دارد و «عروسک شکسته»، «راز پیرمردها»، «یک خندان نشاط» و «سوگند» از فیلمنامههای این هنرمند است.
از آثار صحنهای این کارگردان نیز میتوان به «خونه قمرخانم»، «ورثه آمیزجعفر»، «هزار و یک مکر» و «زال و رودابه» اشاره کرد. ادبیات، متون کهن، سنت، فرهنگ و در راس آنها شاهنامه در آثار روستایی برجسته است و نقش پررنگی دارد. به این بهانه لحظاتی را پای صحبتهای این هنرمند مینشینیم.
- فعالیتتان را از چه زمانی آغاز کردید؟
فعالیتم را از سال ۸۵ در زمینه نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر شروع کردم. نخستین اثرم نیز نمایشنامهای بود که بازیگر، طراح نور، گریمور، مسئول کنترل نور و صدا، اتاق فرمان، کنترل بلیت و تماشاگران از بانوان بودند. بعد از آن آثارم فرمهای مختلف به خود گرفتند.
- دغدغه شما در زمینه تدریس و نوشتن چیست؟
حفظ نمایشهای ایرانی و سنتی مهمترین دغدغه من است. اینکه اینگونه نمایشها دیده شوند و تکنیکهایش را یاد بگیریم تا بتوانیم متناسب با سلیقه مخاطب امروزی از آنها استفاده کنیم. هدف اصلی من و هنرمندانی که مانند من کار میکنند روشن نگه داشتن چراغ نمایشهای آیینی سنتی است.
- شما پژوهش هم کردهاید، کمی درباره آن صحبت کنید؟
۲ مقاله پژوهشی دارم، یکی با عنوان «زن در نمایش شادیآور» که به ساختار نمایش زنانه به لحاظ اجرا و نوشتاری میپردازد. دیگری مقالهای در ارتباط با روایتی با عنوان «مبانی و اصول نمایشنامهنویسی» است. سعی دارم در این کتاب تکنیکهای نمایشنامهنویسی روایی را به زبان ساده برای استفاده دانشجویان مطرح کنم. از ویژگیهای این مقاله توانافزایی هنرجوست که بهراحتی میتواند پس از مطالعه آن، توانایی نوشتن داستان و نمایشنامه روایی را پیدا کند.
- استقبال نسل جدید هنرهای نمایشی از نمایشهای کهن و ایرانی چطور است؟
مشکل و مسالهای که به عنوان مدرس تئاتر آزارم میدهد این است که دانشجویانی که این هنر را میآموزند بهشدت به نمایش غرب گرایش دارند و در مقابل نمایش ایرانی موضعگیری دارند و با پیشفرض وارد کلاس میشوند. غافل از اینکه اگر نمایش سنتی را فرا بگیرند، میتوانند آثار متنوعی خلق کنند. غرب در سالهای اخیر به نقطهای رسیده که دیگر تئاترش خستهکننده شده است، به طوری که «برتولت برشت» به سمت نمایش شرق کشیده شد و «پیتر بروک» تعزیه را ستایش میکند. یکی از مشکلات، نداشتن نظریهپرداز در حیطه نمایش است. در ۳ جلد کتاب تاریخ تئاتر جهان «اسکار براکت» هیچ صفحهای به نمایش ایرانی اختصاص داده نشده است، از این رو تمام تلاش من و دوستانم حفظ و استفاده از تکنیکهای نمایش ایرانی و انتقال آن به نسلهای آینده است.
- شما ساکن شهر کرج هستید، به عنوان هنرمند البرزنشین چه فعالیتهایی در شهر خود انجام دادهاید؟ با چه چالشهایی روبهرو شدهاید و فضای هنر نمایش در کرج را چطور ارزیابی میکنید؟
نکتهای که در ارتباط با تئاتر کرج وجود دارد، ناآگاهی مردم از فعالیتهای تئاتر است. از آنجاکه من از سال ۸۵ در تمام دورههای جشنواره آیینی سنتی شرکت کردهام، چند سال قبل دبیر جشنواره اعلام کرد هنرمندان شهرهای مختلف باید در شهر خود پلاتو برای تمرین بگیرند. برای دریافت نامه به
مجموعه تئاتر شهر مراجعه کردم. زمانی که برای اولین بار به این مجموعه سر زدم این سوال ذهنم را درگیر کرد که مگر کرج تئاتر شهر دارد؟ به همین دلیل تصمیم گرفتم تعدادی نمایش در شهر خودم اجرا و دینم را ادا کنم، اما با بنبست نبود تماشاگر روبهرو شدم. نکته دیگر در این رابطه، نبود تبلیغات در فضای هنر نمایش کرج است. ما رسانههای مختلف از جمله رادیو و شبکه استانی داریم که میتوان با آنها همکاری کرد و با پیگیری گروههای نمایشی و مسئولان شرایطی را در زمینه تبلیغات فراهم کرد. اکنون مطلع شدیم با پیگیریهای استاد داوود فتحعلیبیگی و اداره ارشاد اسلامی پردیس تئاتر البرز بهزودی آماده بهرهبرداری میشود، اما فکر میکنم این پلاتوها هم وضعیت پلاتوهای تئاتر شهر را پیدا میکنند، زیرا تئاتر کرج هنوز مردمی نشده است و مادامی که قشر جوان، دانشجویان و مردم بیاطلاع باشند، فایدهای نداشته باشد.
- دغدغه اهالی نمایش چیست؟
در درجه اول دغدغه مهم هنرمندان تئاتر عدم تامین مالی است. بهویژه در سالهای اخیر که مرکز هنرهای نمایشی هیچگونه قراردادی با گروهها نمیبندد و تمام درآمد از گیشه است. گیشه هم تا زمانی که اثری سلبریتی (چهره) نداشته باشد، درآمدی ندارد. برای آوردن چهره صدرصد سرمایهگذار نیاز دارد و در غیر این صورت کارگردان باید از جیب خودش هزینه کند، بنابراین مشکل اصلی هنرمند تئاتر همان غم نان است.
- وضعیت تئاتر کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
این روزها مردم به سالنها میروند که صرفا بازیگر ببینند، از این جهت که بسیاری از هنرپیشگان سینما و تلویزیون به سمت تئاتر آمدهاند و درآمد تئاتر برای این افراد قابل توجه است. طبیعی به نظر میرسد که برای این هنرپیشگان که در پروژههای سینمایی ماهها و یا سالها بعد از اتمام کار حق و حقوقشان به دستشان نمیرسد، دریافت فوری حقشان از تئاتر کار عاقلانهای باشد پس نمیتوان بر آنها خرده گرفت. منتهی این مساله گروههای تئاتری را دلزده کرده و بزرگترین ضربه را به تئاتر کشور وارد کرده است. تاکنون راهکاری برای این مساله در نظر گرفته نشده و تنها باید به فکر تحول اندیشه و تفکر مردم جامعه بود.
- این روزها مشغول چه کاری هستید؟
اکنون مشغول نگارش هستم. ظاهرا تنها نمایشنامهنویسی میتواند دغدغه پر کردن سالن را نداشته باشد و نمایشنامهنویس اگر شانس بیاورد و کارگردانی خواهان اجرا باشد، میتواند از این طریق درآمد داشته باشد. به همین دلیل بعد از پایان آخرین اثرم که سال گذشته بود، سراغ کارگردانی نرفتم و اکنون مشغول پژوهش، تدریس و نگارش هستم. سالها پیش در زمینه داستان و رماننویسی هم فعالیت میکردم، اما مدتها بود به دلیل مشغلههای زیاد فرصت ثبت داستان و رمان را نداشتم. اکنون یکی از برنامههایی که دارم بازگشت به داستاننویسی است.
- کارنامه «روستایی»
شهناز روستایی : تاکنون آثاری چون «زال و رودابه» و «بیژن و منیژه» از کتاب شاهنامه و از کتاب هزار و یک شب «چهلگیس»، «شهرآشوب»، «هزار و یک مکر» و «جادوی شهرزاد» و از داستانهایی که به نظم سروده شدند، «خسرونامه» را به نگارش درآوردهام. دغدغه اصلی من نمایشهای سنتی و ایرانی و متون کهن است. ادبیات، متون کهن، سنت، فرهنگ و در راس آنها شاهنامه از علایق من است و در همه کارهایم سعی میکنم آثارم رنگ و بوی ملی داشته باشند و تلاش کردم تا ساختار سنتی را حفظ کنم.
در این میان براساس تکنیکهای نمایش سنتی، آثار مدرنی همچون «دفاعیه»، «وداع سبز» و... را به نگارش درآوردم. به این نمونه آثار میگویم نمایش ایرانی، زیرا من نمایش ایرانی را از نمایشهای سنتی جدا میدانم. در آثار سنتی ساختار به همان شکلی است که در سالهای دور اجرا میشد، اما در آثار نمایش ایرانی تکنیکها از نظر نوشتاری و شیوه اجرا مدرن و امروزی است.
نظر شما